Artman striders club
توی این پروژه ما هر سری به یکی از دوستانمون در آرتمن سر میزنیم و زندگی روزمره شون رو نگاه میکنیم. حالشونو میپرسیم و چیزی که از دنیاشون میبینیم رو ثبت میکنیم. سعی میکنیم بفهمیم چطوری فک میکنن و دنیاشون چه شکلیه. شاهد یه خانم ظریف مو فرفریه که سایز پاش هم ۳۵ ئه و اگه یکم کوچولوتر بود نمیتونستیم تو آرتمن باهاش همقدم باشیم.تهران بدنیا اومده و اصالتا کاشانیه و نزدیک به پونزده ساله داره کار میکنه و مستقل زندگی میکنه. از زمان دبیرستان فعالیت هنری داشته و کارهای متنوعی هم کرده. از نقاشی پرتره تا کار تو شرکت های طراحی داخلی. ولی تونسته بعد سه چهار سال خودشو برسونه به مسیری که اونو مسیر اصلی زندگی کاریش میدونه. مدیر اجرایی چنتا گالری بوده و اکوسیستم هنر و اجزاش رو خیلی خوب میشناسه تا جایی که تونسته تو پروژه های بزرگ نقش هماهنگ کننده گالری ها رو به عهده داشته.الان هم علاوه براینکه پروژه هایی دستشه و کارای مختلفی انجام میده، مدیر اجرایی یه گالری بسیار جذاب به اسم این/جا هستش که به ازای هر ساعت اونجا بودن ۵ ثانیه جوون میشین. ما هم رفتیم این/جا و به شاهد سر زدیم و کلی عکس گرفتیم و گپ زدیم.
ـ شاهد از کی کار میکنی و زندگی حرفه ایت شروع شده؟از سالهای ۸۶ -۸۷ بعد از تموم شدن درسم کارم رو شروع کردم. خب من گرافیک و نقاشی خونده بودم و همیشه تو حوزه هنر کار کردم. یه دوره ای بعنوان آرتیست کار میکردم ولی خیلی زود جهت گیری شغلیم به سمت ارتباطات و مدیریت در حوزه هنر تغییر کرد. سال ۹۱ بود که در گالری راه ابریشم بعنوان هماهنگ کننده مشغول به کار شدم و از اون موقع تمام مسیر کاریم رفته رفته به شکلی که الان هست درومد.ـ پس یعنی الان ۱۳ ساله که داری کار میکنی. بنظرت چقد پیر میشی؟{ میخندد } راستش من هیچموقع خودم رو در پیری تصور نکردم تاحالا. نه اینکه بگم جوونم و دلم جوونه و این حرفا.. منظورم اینه که نمیتونم تصور کنم که مثلا ۷۰ سالم بشه. اصلا فک نکردم به اینکه پیری هام چه شکلیه و چطور آدمی میشم و آره حدسم اینه که خیلی پیر نمیشم.
ـ راجع به این جا بهمون بگو. چیکار میکنید تو این جا؟اين/جا یک مجموعهست که مثل بهشت میمونه. مدرسه، کافه، یک گلفروشی بامزه، یک مغازهی کوچک و دنج که محصولات انتشارات این/جا و اشیای تهران رو ارائه میکنه و البته گالری این/جا. مجوعه این/جا در دو خانهی قدیمیِ چندصدساله در مرکز شهر تهران قرار داره. من مديريت گالرى رو به عهده دارم. با همراهى دوست قديمىم صابر ابر كه مؤسس كل مجموعه است. در بخش گالری، مرجان و شبنم هم باهام همکاری دارن و بدون کمک و حضور اونها این/جا اصلا شدنی نبود و نیست.
ـ با آرتمن چطوری آشنا شدی؟ اولین برخوردت با ما چی بود؟اولین بار از طریق اینستاگرام با آرتمن آشنا شدم. طراحیهای کفشها و شکل جذاب صفحه خیلی من رو جذب کرد. آدمهای خوشسلیقه و خوشاخلاق خیلی جذاب ان برای من و آرتمن یک تیم بسیار حرفهای و کاربلده که حضور و فعالیتشون بسیار دلپذیر و امیدوارکننده است.یادمه اولین بار به دعوت یکی از مدیران آرتمن برای صحبت راجع به یک پروژهای به شوروم دعوت شدم. بارهای بعدی برای خرید رفتم و هربار راضیتر از قبل از اونجا میام بیرون. آشنایی و همکاری با آرتمن برای من خیلی خوشحالکننده است.ـ خیلی لطف داری شاهد. کاملا متقابله..چه چیزی تو یه کفش باعث میشه دوستش داشته باشی؟اول از همه ديزاين و بعد راحتى كفش. من به خاطر حجم كارهام زمان زيادى رو بيرون از خونه مى گذرونم و مطمعنا راحتى كفش برام مهمه. ولى ديزاين و طراحى و طراحش در وهلهى اول منو جذب مىكنه.ـ معمولا چقد در روزپیاده راه ميري؟ با چي اينور اونور ميري؟من رانندگى مىكنم و تقريبا همه جا با ماشين خودم رفت و امد مىكنم. با تقریبا یکبار در هفته ورزش کردن که قبلا ۳ روز بود الان شده ۱ روز متاسفانه. ولی در محیط کارم خیلی سرپا هستم و زیاد جابجا میشم. همینطور بخاطر جلسات بیرون از محل کارم هم زیاد رفت و آمد دارم.ـ معمولا چند ساعت در روز بيرون از خونه هستي؟معمولا ١٠ساعت در روز بیرون از خونه ام . بعضی روزا بیشتر یا کمتر هم میشه.ـ معمولا یک روز کاریت شامل چه فعالیتهایی میشه؟كار در گالرى جزييات زيادى داره كه اتفاقا به تازگى يك مقاله اى دربارهی موقعیتهای شغلی در یک گالری، در مجلهی آنگاه نوشتم که شاید براتون جالب باشه. ما در طول سال کلی برنامهریزی میکنیم برای زمان های انفرادی و گروهی و با توجه به فضای فکریمون و فضای گالری يك مسیری رو انتخاب میکنیم و بر اساس اون نمایشگاه ها رو میچینیم و برگزار میکنیم.کارهای روزمره ام در این/جا و جلسات پیرامونش معمولا زمان قابل توجهی از روزم رو پر میکنه. علاوه بر این راهنمایی و مشاورهی هنرمندای جوان هم جزء كارهايي هست كه در گالری انجام می دم. رفتن به استودیوی آرتیستها، بررسی و پیگیری کارهاشون از کارهای دیگهم هست. حال خوب داشتن و انتقال دادنش به بقیه تو کار من خیلی مهمه. يه بخش ديگهاى از كار من در تيرآرت هست. من رابط بين گالرى ها و تيرآرت هستم. جلسات متعدد و بازديد از نمايشگاه ها، مطالعه و به روز بودن در دنياى هنر و نوشتن مقاله راجع به موضوعات حوزه ى فعاليتم، برنامه کاری روزمره ام رو تشکیل میده. كلا بايد بگم من عاشق كارم هستم و انرژى زيادى معمولا تو كارم دارم.
ـ چه ویژگیهایی داری که بهت کمک کرده که آدمی که امروز هستی باشی؟اصولا اینکه راجع به خودت حرف بزنی کار سختیه. البته من شخصیت کاریم رو کاملا میتونم از زندگی شخصیم جدا کنم. برای همین راحتتر میتونم از صفات کاریم صحبت کنم. چیزهایی که در مورد خودم میدونم و راجع بهشون مطمئنم اینه که آدم مسئولیتپذیری در کار هستم، عاشق کارم هستم و همیشه سعی کردم در حرفهم صبر و استمرار داشته باشم.
ـ فرض کن یروز بخوای با یک گروهی از آدما زمین رو ترک کنی و تو یه سیاره دیگه زندگی کنی و اونا هیچ کار هنری ای نیاز نداشته باشن. اونوقت دوس داری چیکار انجام بدی؟{ میخندد } اول سعی میکنم این نیاز رو ایجاد کنم ولی اگه واقعا نخوان، خب متاسفانه نمیخوان دیگه. فکنم برای زندگی یسری پیش نیازا وجود داره طبیعتا که یکی از ابتدایی ترین هاش مسکن و محل زندگیه. من سعی میکنم تو اون حوزه کار کنم و برای آدمای اونجا خونه و محل زندگی مهیا کنم یا یه کاری راجع به فضای زندگیشون انجام بدم.
- الان تو گالری چه کارهایی درحال نمایشه؟بیا بریم ببینیم..- بریم..